
- مسیح من مسیح تو
-
کاربر کانون
مسیح من مسیح تو
این نوشته ای که در ادامه می آورم بسیار با دل من بازی کرد
خالی از لطف ندیدم تا دوستانم در کانون از آن بهره ببرنند . به تعداد صفحات نگاه نکنید مطمئنم اگر تا آخر بخوانید چشمانتان بارانی می شود و....
لیلت عزیزم،
سلام، كریسمس مبارك. سالهایت چون شاخههای كاج سبز، روزهایت چون چراغهای روی شاخه رنگی باد! نمیدانم چندمین كریسمس است كه برایت نامه مینویسم. نامههایی كه به تو نمیرسند. نامههایی كه تا ژانویهی بعد روی میزم میمانند.
لیلت! شاید اسم و شمارهی من، در دفتر تلفن تو خط خورده باشد ولی من هنوز هر كریسمس به حرفهای تو فكر میكنم. به شب آن میهمانی زیر سایهی بید حیاطتان! یادت هست؟ نشستیم كف حیاط. زانوهایمان در حلقهی دستها. تكیه دادیم به دیوار كوتاه پشت سر و گذاشتیم موهای بید دوروبرمان برقصند. گفتی: بیا عشقهایمان را روی یك سفره بریزیم. بعد هر دو با هم لقمه برداریم بی اینكه فكر كنیم این را تو آوردهای یا من. گفتم: قبول! تو شروع كردی. با شوق، با اشك، با التهاب از عشق گفتی.
-
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن