(آيه 39)- در اينجا قرآن مجيد به پاسخ آنها پرداخته، مىگويد: «هرگز چنين نيست (كه آنها وارد باغهاى پرنعمت بهشت شوند) ما آنها را از آنچه خودشان مىدانند آفريدهايم» (كلا انا خلقناهم مما يعلمون).
در حقيقت خداوند مىخواهد با اين جمله غرور آنها را در هم بشكند، زيرا مىگويد: خودتان بهتر مىدانيد كه ما شما را از نطفهاى بىارزش، از آبى گنديده آفريدهايم! و دوم اين كه پاسخى به استهزاء كنندگان معاد مىگويد كه اگر شما در امر معاد شك داريد برويد و حال نطفه را بررسى كنيد، و ببينيد چگونه از يك قطره آب بىارزش موجودى بديع مىسازيم كه در تطورات جنينى هر روز خلقت و آفرينش تازهاى به خود مىگيرد.
آيا خالق انسان از نطفه قادر نيست كه بعد از خاك شدن لباس حيات در تن انسان بپوشاند.
(آيه 40)- سپس براى تأكيد اين مطلب مىافزايد: «سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها كه ما قادريم ...» (فلا أقسم برب المشارق و المغارب انا لقادرون).
(آيه 41)- «كه جاى آنان را به كسانى بدهيم كه از آنها بهترند و ما هرگز مغلوب نخواهيم شد» (على ان نبدل خيرا منهم و ما نحن بمسبوقين).
اين جمله ممكن است اشاره به آن باشد كه ما نه تنها قادريم كه آنها را بعد از خاك شدن به زندگى و حيات نوين بازگردانيم، بلكه مىتوانيم آنها را به موجوداتى كاملتر و بهتر تبديل كنيم.
و يا اشاره به اين باشد كه براى ما هيچ مانعى ندارد شما را به كيفر اعمالتان نابود كنيم و افرادى شايسته و آگاه و مؤمن جانشين شما سازيم و چيزى مانع ما از اين كار نخواهد بود.
(آيه 42)- در اين آيه به عنوان انذار و تهديد كافران سرسخت و استهزاء كننده و لجوج، مىفرمايد: «آنان را به حال خود واگذار، تا در باطل خود فرو روند، و بازى كنند، تا زمانى كه روز موعود خود را ملاقات كنند» (فذرهم يخوضوا و يلعبوا حتى يلاقوا يومهم الذى يوعدون).
بيش از اين استدلال و موعظه لازم نيست، آنها نه اهل منطقند و نه آمادگى براى بيدار شدن دارند، بگذار در اباطيل و اراجيف خود غوطهور باشند، تا روز موعود آنها، روز رستاخيز، فرا رسد، و همه چيز را با چشم خود ببينند!