پیشگویی حضرت یوسف از ظهور حضرت موسی (علیه السلام):
حضرت یوسف(علیه السلام) در مورد حضرت موسی(علیه السلام) پیشگویی کرده بود. که حضرت یوسف(علیه السلام) گفته بودند: در میان بنی اسرائیل شخصیّتی ، از ناحیه [15] پروردگار پیغمبر میشود که این بنی اسرائیل را از زیر یوق قبطیها نجات میدهد و لذا اینها منتظر حضرت موسی(علیه السلام) بودند.
پی نوشت:
[16]
[2] ـ مقصود از تعابیر مسیحی ، ارمنی و نصرانی یکی است .
[3] ـ اهل سنت بالاتفاق اهل کتاب را پاک می دانند .
[4] ـ يعني براي مجتهدی که به حق فتوا داده، دو اجر و برای مجتهدی که به خطا فتوا داده یک پاداش داده میشود.
[5] - در دوران مرحوم آیت الله بروجردی آقایی به نام حاج شیخ قوام بشنوه ای این حدیث را جمع آوری کرد و برای الازهر مصر فرستاد و آنها بررسی کردند و خودشان هم این را چاپ کردند وبرای مؤلف آن هم فرستادند .
[6] - صحیح مسلم 4/ 1874 - سنن ترمذی 5/ 662 - کنز العمال 13/ 104 - مسند احمد بن حنبل 3/ 14/ 17 - مختلف الشیعه حلی 6/33 - المعتبر حلی 1/ 23 الخلاف طوسی 1/ 28
[8] - که در این مورد در تفسیر برهان ، نور الثقلین و صافی روایات زیادی آمده است دال بر اینکه این صادقین فقط ائمه اطهار علیهم السلام هستند و غیر ائمه اطهار علیهم السلام را شامل نمی شود .
[9] - شرح ابن ابی الحدید 1/ 182 - من لایحضره الفقیه 3 / 459 - شفاء الصدور 2/ 246
[10] - سوره ابراهیم آیه 22
[11] - سوره نساء - آیه 59 / ای اهل ایمان فرمان خدا و رسول خدا و فرمانداران (از طرف رسول) را اطاعت کنید
[12] - عیون الاخبار الرقه 2/ 61
[15] - ما یک بنی اسرائیل داریم و یک غیر بنی اسرائیل، و همه از نظر درجه به حضرت ابراهیم(علیه السلام) میرسند . حضرت ابراهیم (علیه السلام) هم پدر بنی اسرائیلی ها هست، هم پدر بنی اسماعیلیها، به این طریق که: حضرت ابراهیم (علیه السلام) زنی به نام ساره (یا سارا) داشته که در زمان نمرود چون ایشان را تبعید کردند، ایشان به سرزمین قبطیها که میرسد، زن زیبای خود را در میان صندوقی قرار داده و درب آن را میبندد تا نا محرم او را نبیند و سر مرز، ماموران درب صندوق را باز میکنند و می بینند زنی زیبا درون آن است. حضرت ابراهیم(علیه السلام) را به همراه ساره پیش حاکمشان میآورند، حاکم خواست به این زن دست درازی کند ولی به حکم خدا دستش خشک شد و بعد توبه کرد و حضرت ابراهیم(علیه السلام) دعا کرد و به صورت اول برگشت و دوباره خواست دست درازی کند ... . در نهایتاً او توبه حقیقی کرد و ابراهیم(علیه السلام) برای او دعا کرد وآن پادشاه هاجر را هم به ساره بخشید و چون جناب ابراهیم(علیه السلام) از ساره دارای فرزند نمیشد، ساره به ابراهیم(علیه السلام) گفت: من هاجر را به تو بخشیدم، تا شاید خدا از او فرزندی به ما عنایت کند و نتیجه آن اسماعیل(علیه السلام) بود که خدا به هاجر عنایت کرد که بعد جناب ابراهیم(علیه السلام) هاجر و اسماعیل را بخاطر ناراحتی ساره و به فرمان الهی به بیابان برد و سرانجام آنها را در پناه خداوند در بیابان رها کرد و ... . از طرف دیگر ، خداوند متعال به ساره هم پسری از حضرت ابراهیم(علیه السلام) عنایت کرد که نام او را اسحاق گذاشتند. بعدها جناب اسحاق(علیه السلام) ازدواج کرد و خداوند به او دو فرزند عنایت فرموده ، یکی به نام یعقوب و یکی به نام عیس یا عیسو عنایت کرد. در اینجا اسرائیل نام یعقوب است و بنی اسرائیل فرزندان یعقوب میباشند و از طرفی فرزندان اسماعیل(علیه السلام) را هم بنیاسماعیل و به تعبیر عربها مستعربه میگویند. در نهایت اینکه یکی از فرزندان یعقوب حضرت یوسف(علیه السلام) است که اولین کسی است که حقیقت ظهور موسی را پیش گویی کرده است.
[16] - موسی(علیه السلام) در زمان رامسِس دوم به دنیا آمد و به امر پروردگار مادرش او را به میان صندوقی گذاشت و او را به رود نیل انداخت ( که گفته شده: نجاری که صندوق را ساخت چند مرتبه می خواست قضیه را اطلاع دهد ولی به لکنت زبان گرفتار می شد و سرانجام اولین کسی که به موسی ایمان آورد همین نجار بود ) و آب آن صندوق را آب به کاخ فرعون آورد و فرعون و آسیه آن را از آب گرفتند و فرعون گفت این همان موسی است و آسیه مخالفت کرد در نهایت قرار شد امتحان شود ، و راجع به امتحان مینویسند آتش و عسل گذاشتند، که اگر پیغمبر باشد عسل می خورد و در غیر این صورت آتش خواهد خورد ، بالاخره موسی(علیه السلام) دست به طرف عسل برد ولی جبرئیل دست او را به سمت آتش برد و آتش بردهانش گذاشت و در ظاهر در اینجا ثابت شد که این کودک از بچههای عادی است. لذا نزد فرعون و آسیه ماند و او را بزرگش کردند. موسی به مدت 33 سال در کاخ فرعون زندگی میکند و پس از آنکه فردی از درباریها را میکشد از آنجا فرار میکند و 10 سال هم نزد حضرت شعیب(علیه السلام) چوپانی میکند و هنگام برگشت در وادی ایمن به مقام رسالت می رسد و بعد از 43 سال که پدرش از دار دنیا رفته به خدمت مادر میرسد و بعدها با هارون به نزد فرعون میآید.